دود اگر بالا نشیند کسر و شان شعله
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
شصت و شاهد هر دو دعوای بزرگی میکنند
پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است
اهن و فولاد از یک کوره می ایند برون
ان یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است
گر ببنی ناکسان بالا نشینند صبر کن
روی دریا خس نشیند قعر دریا گوهر است
صامت بروجردی